جدول جو
جدول جو

معنی اسپی دره - جستجوی لغت در جدول جو

اسپی دره
دره ای در منطقه ی هزارجریب بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اسپیره
تصویر اسپیره
گیاهی علفی و پایا از خانوادۀ گل سرخ
فرهنگ فارسی عمید
(اِ)
یکی از نواحی دودانگۀ هزارجریب. (سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو صص 124- 125 بخش انگلیسی)
لغت نامه دهخدا
(اِ دِ)
طبق روایات محلی، نام آق قلعۀ استراباد بزمان قابوس و ترکمانان اسپی دز را آق قلعه ترجمه کرده اند. (سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو ص 86 بخش انگلیسی)
لغت نامه دهخدا
(اِ دَ / دِ)
سپیده. لک سپید. سپیدی چشم. (رشیدی) : و اسپیدۀ چشم که از قرحه پدید آمده باشد زائل گرداند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی).
لغت نامه دهخدا
دستمال. توضیح در لغت فرس آمده: سپیدرک دستارچه بود. رودکی گفت: ای قبله خوبان من ای طرفه ری، لب را بسپیدرک بکن پاک از می. (لفا اق. 280) این کلمه در نسخه های لغت فرص بصور: بسبیدرک زسپردرک اسبیدرک و در فرهنگهای دیگر سپردرک آمده. در سروری نسخه بدل کلمه سردرک ضبط شده. آقای دبیر سیاقی حدس میزند که کلمه در شعر رودکی سردزک (بکسر راء و ضم دال و فتح زاء) است و دزک در قزوین بمعنی آستین استعمال شود یعنی لب را با سر آستین از شراب پاک کن امااستاد هنینگ مصراع را چنین خوانده: لب را به لسپردرک بکن پاک از می و اصل کلمه را سغدی داند (چنانکه در بالا گفته شد) ولی درین صورت وزن درست نیست و اگر چنین بخوانیم: لب را لسپردرک بکن پاک از می حرف اضافه به - که لازم است - بیهوده حذف شده، احتمال میرودکه ل اول کلمه بتخفیف یا تحریف حذف شده - و نسخه بدلها این امر را تایید میکند - و کلمه در بیت رودکی بسپردرک. (به سپردرک) باشد
فرهنگ لغت هوشیار
نام دو گونه درختچه از تیره گل سرخیان که مخصوص مرز فوقانی جنگلهای شمال ایران میباشند و در جنگلهایارسباران و ییلاقهای نور در 2800 متر ارتفاع دیده میشوند و در همدان و قم و تفرش و دماوند نیز دیده شده اند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسپیده
تصویر اسپیده
سپیده صبح
فرهنگ لغت هوشیار
((اِ رَ یا رِ))
نام دو گونه درختچه از تیره گل سرخیان که مخصوص مرز فوقانی جنگل های شمال ایران می باشند و در جنگل های ارسباران و ییلاق های نور در 2800 متر ارتفاع دیده می شوند و در همدان و قم و تفرش و دماوند نیز دیده شده اند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اسپیده
تصویر اسپیده
((اِ دِ))
سفیده تخم مرغ، سپید چشم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اسپیده
تصویر اسپیده
آقبانو
فرهنگ واژه فارسی سره
دره ای در منطقه ی حفاظت شده ی جهان نمای کردکوی
فرهنگ گویش مازندرانی
گیاهی وحشی و ییلاقی که برای شستن پارچه، از آن بعنوان صابون
فرهنگ گویش مازندرانی